زیرا سخنانش به پایان رسید، برگشتم و کسی را ندیدم . از مادرم پرسیدم که: «مامان! با اینجانب بودی؟» . اظهارکرد: «اینجانب، قرآن میخواندم، با تو نیستم .» . پرسیدم: «پس این کی بود که با اینجانب حرف میبیان کرد؟» . مادرم اذعان کرد: «کسی دراین جا وجود ندارد » .
در آن موقع، پتو را بر سرم کشیدم و هر چه به مغزم فشار آوردم که مطالب آن فرد مسجد النبی کوهسنگی مشهد را به خیال بیاورم، چیزی به یادم نیامد .
روز آدینه، سعید و مادرش، به طهران گشوده میگردند و به درمانگاه الوند مراجعه مینمایند . بعد از عکسبرداری، مشخص و معلوم میگردد که سعید، درست و سلامت میباشد و از غدهی بدخیم سرطانی، هیچ خبری وجود ندارد .
به این سیرتکامل، این بچه خوشبختیمند – که به حق، «سعید» نامگذاری گردیده – از معجزات باهر حضرت اما بعدازظهر، ارواحنا فداه، بهبودی بدون نقص خویش را در مییابد .
دو هفته آن گاه (شب چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی موازی با 19/8/72) سعید ، با مادرش و برادرش محمد نعیم، به جمکران آمده بود تا پیشانی متانت بر آستان مسجد حضرت صاحب و مالک الزمان علیه السلام بساید و از محضر مولا و مقتدایش سپاس نماید . خوشبختانه، حقیر هم در مسجد بودم و از ماجرا شفا یافتن وی با خبر بودم . با وی به دفتر کار مسجد رفتم و در حضور دهها نفر از دوستان ، مطالب بالا را از گویش سعید مستقیم شنیدم .
مادرش، از خوشحالی، در پوستخویش نمیگنجید و بر حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، پیوسته سلام میارسال رزرو مسجد النبی کوهسنگی مشهد کرد و سخنانی میاعلامکرد که از یک شخص سنی مذهب بسیار دیدنی بود . به عنوان مثال میاذعان کرد: «اینجانب نمیدانم الآن امام مجال علیه السلام کجا میباشد: آیا در دریاها ، کشتیها را نجات میدهد و یا این که در عرشها، هواپیماها را نجات میدهد؟ » .
سعید، دراین مهاجرت، با کولهباری از پروندههای پزشکی و عکسها و تستها آمده بود، که آنهارا به مشتاقان ارائه دهد . از ورقه ها پزشکی وی، مسئولان مسجد، فیلم برداری کردند . از خویش سعید و مادرش نیز فیلمبرداری شد، و سخنانشان ضبط شوید . بیگمان ، خانوادهی «چندانی» دربین خانوادههای معتقد اهل سنت، مبلغ صمیمی و بیقرار حضرت بقیةالله، عجل الله گرانقدر فرجه الشریف ، خواهند بود .
جمکران، میعادگاه عاشقان
در طی سال، شبهای چهارشنبه، مسجد مقدس جمکران ، پذیرای قریب یکصد آدرس مسجد النبی کوهسنگی مشهد هزار شیدا دل باخته میباشد که از شهرهای به دور و مجاورت، به شهر مقدس قم روی میآورند و در بقعه مطهر حضرت معصومه علیها السلام پیشانی آرامش بر آستان میسایند و آنگاه راهی مسجد مقدس جمکران میشوند و با امام رؤف ، به سر و نیاز میپردازند .
از رخهای پر رنگای که ارادت خاصی به مسجد مقدس جمکران داشتند و خوانندهگان گرامی متشخص علمی و تقوایی آنها شناخت داراهستند ، آیه ها عظام حاج روحانی عبدالکریم حائری ، حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی ، حاج سید محمد تقی خوانساری ، حاج سید محمد حجت کوهکمری ، حاج آقا حسین بروجردی ، حاج سید حسین حکم دهنده، حاج روحانی محمد تقی بافقی، حاج آقا مرتضی حائری را میاقتدار اسم پیروزی .
برای مرحوم آیةالله حائری، هر وقت مشکلی پیش میآمد، مرحوم آیةالله بافقی را به مسجد جمکران میارسال کرد و رفع اختلال میشد .
هر وقت شهریه حوزه امان نمیشد ، مرحوم آیةالله حجت ، به مسجد مقدس جمکران مشرف میشد و به عبارتی روز، شهریه حفاظت میشوید .
برای مرحوم آیةالله بروجردی، هر وقت مشکلی پیش میآمد، گوسفندی میارسال کرد تا در کنار مسجد جمکران شماره تلفن مسجد النبی کوهسنگی مشهد قربانی نمایند .